Shabtab
؛[قسمت اول]؛
دل رویا گرفته
چه کابوسی، مگه نه
نه خورجینی، نه اسبی
نه فانوسی، مگه نه
نه گلدسته، نه محراب
نه ناقوسی، مگه نه
بر این تخت شکنجه
نه طاوسی، مگه نه
؛[همخوان]؛
در این خواب بده بد
من و تو خوبه خوبیم
من و تو، شرق و غربیم
شمالیم و جنوبیم
؛[قسمت دوم]؛
چه تصویر غریبی
همه بی سر، مگه نه
یکی شده با زمین
بال کفتر، مگه نه
گل قالی سرِ دار
پلاسیده، مگه نه
سر چل گیس قصه
تراشیده، مگه نه
؛[پیش همخوان]؛
نترس از این سیاهی
تو شب تابی، مگه نه
نترس از مرگ دریا
خود آبی، مگه نه
؛[همخوان]؛
در این خواب بده بد
من و تو خوبه خوبیم
من و تو، شرق و غربیم
شمالیم و جنوبیم
؛[قسمت سوم]؛
هنوز دست تو تنها
خودِ سازه، مگه نه
با تو جمعه ی دلگیر
چه دل بازه، مگه نه
صدای تو بی پایان
سر آغازه، مگه نه
خواب این شرم شرقی
چقدر نازه، مگه نه
؛[پیش همخوان]؛
نترس از این سیاهی
تو شب تابی، مگه نه
نترس از مرگ دریا
خود آبی، مگه نه
؛[همخوان]؛
در این خواب بده بد
من و تو خوبه خوبیم
من و تو، شرق و غربیم
شمالیم و جنوبیم